دردونه فاطمه خانومدردونه فاطمه خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
فریماه دردونه من وباباییفریماه دردونه من وبابایی، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات دردونه من وباباعلی

یکسال و4ماه

دختر قشنگم نمیدونم چگونه از روزانه هایت بنویسم تا وقتی برای خودت خانمی شدی بدونی که چه روزهای قشنگی بوده روزهای کودکانه ات کاش می دونستی چه شیرین و زیبا دل میبری از من و همه ی کسانی که دیوانه وار دوستت دارند . شیرینی و دلبریت گفتنی و نوشتنی نیست ... ای کاش زودتر بزرگ و بزرگتر شوی و برای خودت خانومی بشی و خودت طعم فرزند دار شدن رو بچشی تا بدانی که دست و قلم مادر را یارای نوشتن کودکانه های تو نیست ... خیلی وقت نیومدم تو وبلاگ شاید بخاطر مشغله کاری شایدم تنبلی وشایدم شطینتهای تو دخترکم الان که برایت مینویسم بزرگ شده ای یکسال وچهارماه باهم بودیم با غمش با کمش وبا تمام وجود عجیب به تو عادت کرده ام اگر روزی نبینمت مطمئن باش میمیرم شیرینت...
23 آبان 1395
1